کد مطلب:323153 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:243

یکی از روشهای تبلیغ مبلغین بهائی
شاهد بر این آقا سید نصرالله باقر اف طهرانی در خرج كردن به راه بهائیت امساك داشت گاهی بهانه كرده می گفت كه در وقت ورود عباس افندی كیسه های پول را به مردم نثار خواهیم كرد كذلك قول دیگری كه بشارت به مسافرت تركستان و عشق آباد داده همچنین در یك لوحی صریحا وعده ی مسافرت به هند می دهد این اقوال قول و بشارات زعیم بهائیان است كجا مانده كه اتباع گفته باشند پس همگی این بشارات به یك قاز نمی ارزد و این بشاراتی كه می نویسند فلان ملكه تصدیق كرد و یا فلان پروفسور اذعان نمود و یا فلان رئیس جمهور به دین بهائی مقبل شد اولا حرف است ثانیا اگر اصل هم داشته باشد باز دلیل بر حقیقت بهائی ها نمی شود زیرا اروپائیان و امریكائیان نسبت به اهالی ایران آزادند كه با هر شخصی بیامیزند و به هر مجلسی وارد كردند و اگر شیطان محض هم به اروپا برود و عنوانی به دست گیرد به جهت شنیدن حرف های او حاضر می شوند و مجمعی ترتیب می دهند و تعصب مذهبی نیز ندارند كه اگر با كسی غیر از مذهب خودشان مجالس و مؤانس گشتند اكراه نمایند وقتی كه از شخصی حرف خوبی شنیدند تقدیس می كنند و لو هر كه باشد مبلغین بهائی نیز كه به آن صفحات می روند اسرار امر بهائی را كه بطلان خودشان را واضح می دارد به ایشان نمی گویند و حدیث ابالبید مخزومی را بر ایشان نمی خوانند بلكه عنوان می كنند كه صلح عمومی خوب است و تربیه ی اولاد لازم است و مساوات رجال با نساء
واجب است و فهم هر سخن با علم و عقل بهتر است لهذا اروپائی نیز می گوید صحیح است و من تقدیس می كنم و با شما در اجرای این مسائل هم عقیده می باشم فورا جناب مبلغ عكسی از عباس افندی به او ارائه می دهد كه امروزه مروج این مسائل در مشرق زمین این شخص است و متعاقب این حرف فورا از شخص مصدق كه شرحش را گفتیم عكسی با جمعیت علقه و مضغه بر داشته به این طرف و آن طرف می فرستند كه اینها بهائی هستند و بدان وسیله در ایران انتشارات بی اساس داده به بعضی از عوام امر را مشتبه كرده القاء شبهات می نمایند اروپائیان نه تنها این رویه را در حق بهائی ها اجرا می دارند بلكه در اروپا هر كجا بروی مجمسه ای است كه در رهگذرها درست كرده و هر یكی را به اسمی تقدیس می كنند یكی را به عنوان رب النوع تلگراف دیگری را مخترع تلفون و یكی را صانع طیاره و یكی را ایجاد كننده ی راه آهن و به هر كسی كه مختصر اسمی دارد مجسمه درست كرده تقدیس می نمایند منتهی چون به ایران دور دست اند لهذا امر بهائی را نیز چیزی تصور كرده و مصلح شرق میان كارند.

در حالتی كه اگر بدانند در ایران تا چه پایه اینها به جامعه ی ملیت لطمه وارد آورده اند و تا چه اندازه نفوس محترمه را بدین اسم بی مسمی متنفر از خلق ساخته اند و چه صدماتی نتایج هفت هزار ساله ی ایرانی ها رسانیده اند این ها را مخرب عالم شرق انگاشته و ادنی توجهی به عوالم این ها نخواهند كرد امید است كه انشاء الله ملكه ی مذكوره ی جعلی و سلاطین بی اسم و مصنوعی كه
فقط از لعاب دهن بهائی ها به وجود می آیند در بهار آتیه بیایند و ترهات این ها را مشاهده نموده و آنتریك های دین سازان قرن بیستم را رؤیت كرده به ممالك معموره ی متمدنه ی خویش عودت نمایند و با صدای رسا به اهل آمریكا و اروپا بفهمانند كه جماعت چیزی كه شما در جماعت بهائی ها به نظر فاروق می نگرید و تقدیس می كنید سم مهلكی است به عالم انسانیت و به نوع بشریت و دوائی است زهر آلود اجتناب نمائید مبادا در تاریخ زندگانی ممالك شما نیز نقطه سیاهی مثل ایران تولید نمایند و بپرهیزید مناسب است ملاقات با یك نفر خانم امریكائی كه چندی قبل به جهت معلمی به مراغه آمده بود نوشته شود.

روزی نظر به تفحص و حس كنجكاوی به دیدن ایشان رفته در ضمن صحبت سؤال شد كه در امریكا این طوری كه اشتهار داده اند بهائیت رواج دارد درست است یا جنبه ی كذب دارد زیرا دو جلد كتاب موسوم به بدایع الاثار (كه میرزا محمود زرقانی) جمع كرده و مسافرت عباس افندی را می نویسد و ضمنا بعضی عكس ها گراور كرده اند و خیلی اهمیت داده می شود كه عباس افندی در امریكا نفوذ غریبی دارد در مجامع همیشه در نهایت احترام دعوت می شد و نطق می نمود اظهار داشت كه فلانی این را بدانید كه ما غرض نداریم هر چه باشد و لو بضرر خودمان صدقش را می گوئیم من خودم در نیویورك بودم كه به واسطه ی جراید شنیدیم همچو شخصی به نیویورك وارد شده من به رفیقه ام گفتم كه خوب است دیدنی از ایشان بكنیم برخاسته رفتیم
و هرچه گردش نمودیم اثری نیافتیم زیرا امریكا خیلی بزرگ است روزی هزاران نفر داخل و خارج می گردد مجددا باز از جراید آدرس او را گرفته در یك مهمان خانه به دیدنش رفتیم دیدیم یك نفر شخصی ریشو است و چند نفر ایرانی نیز حضور دارند كه ملازمینش بودند ساعتی نشسته برگشتیم بعد از چند روز باز به دیدنش دفتیم دیدیم همان اشخاص معدود فوق الذكرند دیگر كسی نیست و اینكه در مجامع نطق كرده همیشه در امریكا مجالس صلح و غیره موجود است نظر به تازه واردی او دعوت می كردند و در همان مجاس كه هیچ سابقه به بهائیت ندارند عكس برداشته می شد كه عباس افندی در سفر نامه درج نموده و به اسم خود اشتهار می دهد در امریكا ابدا به این عوالم اعتنائی ندارند به ما فوق تصورات عباس افندی عامل اند و بصیرت دارند احتمال دارد كه بعضی مطالب كه در الواح خود انتشار می دهد از آن ها اقتباس نموده باشد زیرا از صد سال متجاوز است كه در امریكا به جهت صلح عمومی می كوشند هكذا در غیر مسائل معلوم شد كه انتشارات بی اصل بهائی ها تمام به زور معده است و الا كسی تابع این ها نخواهد شد چون عقول ما قاصر است كه از معارف بی خبر لهذا چیزی كه فهم كردیم تصور می كنیم كه دیگر غیر از ما كسی به این مسئله پی نبرده و فقط از جنب ما رؤسای ما ناشی می شود



باری ناله را هر چند می خواهم به پنهان بركشم

سینه می گوید كه من تنگ آمدم فریاد كن



باز ترقیم یافته (حیف زحمات آن جوان بیجا به هدر رفت و خود را رسوا ساخت و از
معام رفعت به حضیض مذلت پیوست) حضرتعالی نباید به زحمات بنده تأسف خورید و تلهف نمائید زیرا الحمد لله زحماتم به هدر نرفته و بیجا نشده بلكه توان گفت كه هشت سال زندگانی خود را فدای بنی نوع خود نموده و خرافات بهائی ها را كه در این مدت هشتاد ساله هزاران اشخاص بی گناه را به باد فنا داده و القاء شبهاتی كرده اند كشف نموده و به معرض مطالعه ی عامه می گذارم كه خلق بدانند. عنوانات دینی و یا مذهبی در اینجا نیست به كلی از حقیقت عاری و از صدق مبرا هستند به موجب اسناد و مداركی كه در دست موجود است و بنده هم از آن ها نیستم كه بگویم بهائی ها به یك زن نه مرد را جایز دانند و اگر خدا نكرده بگویم نیز اثبات توانم زیرا در كتاب اقدس راجع به محرمات فقط این كلمه است و بس (قد حرم علیكم ازواج آبائكم) معلوم است در این صورت با همشیره و دختر و نواده و غیره هم از زنان دیگران توانند هم فراش و هم خوابه كردند و اكر بهائی ها جواب بگویند كه در اسلام اینها حلال بوده و در اینجا حلال باشد این ها نظر به تبعیت اسلام درج نشده) جواب می گوئیم پس ازدواج آباء در اسلام حلال بود كه اینجا به حرام نماید اگر لازم بود بایستی همه را بگوید و اگر لازم نبود پس درج این كلمه نیز احتیاج نداشت معلوم است كه عقیده باطنی شان همین است كه نوشته شده چنانچه در دوره ی بابیت این مسئله شیوع یافت بعد كم كم جلوگیری گردید و به تدابیر مبلغین به درجه ی ترمیم یافت.